3.8.19

زهره چمن آرا مامور و از اعضایی فاطی کماندوهای بابلکنار مقیم آلمان که بعد از اینکه مورد تجاوزی جنسی سختی توسط جوانان آن شهر قرار میگیرند دچار بیماری روانی عصبی میشوند


زهره چمن آرا مامور و از اعضایی فاطی کماندوهای بابلکنار مقیم آلمان.. که بعد از اینکه مورد تجاوز جنسی سختی توسط جوانان آن شهر قرار میگیرند دچار بیماری روانی عصبی میشوند..  به گفته ای خود کودک این زن چون با پدر نابینای این کودک ازدواج نموده اند به این پسر فشار وارد نموده و گفته اگر با ایشان سکس نکند دوستانی قوی دارند کودک 15 ساله را میکشند. در حال حاضر ساکن شهر کلن میباشند 
این شخص در آلمان بر سر میبرند و یکی از افرادی حرفه ای میباشند که مهارتهای مهمی بر روی چگونگی تصویربرداری از مخالفین دارند و روابط نزدیکی با شهریاری سرکونسولگری رژیم ایران در شهر فرانکفورت دارند. و همکار نزدیک مهوش سالی چگنی میباشند

داستانی دلخراش در کشور آلمان که برای یک پسر بچه  اتفاق افتاده است  این دستان دلخراش تمام شدنی نیست پدری روانی و پدر زنی تجاوزی و مزدور اطلاعاتی  نام زنی که این پسر بچه در موردش حرف میزند یک زنی میباشد دارای دوتا داداش میباشند که هردوی داداشاش اطلاعاتی و در .اطلاعات سپاه مشغول به کار هستندد در یک گفتگو یکی از اعضایی صباه با آیرین آقایی چاقوش داشته است به شرح زیر میباشد.


سلام اسمتون چیه؟

آیریک . اسم من آیریک است من یک داداش دارم الان 5 سالش میباشد خیلی دلم براش تنگ شده ندیده ام خیلی وقت است که ندیده ام.

عضو صباه مگر این زن مادر تو نیست ؟

آیریک نخیر این زن زن پدرم میباشد اصلا بچه دار نمیشه. مادر من با داداشم جای دیگر هستند و نمیدانم کجا هستند.

عضو صباه . چه خوب دوست دارید مامانت را به بینید؟

آیریک. بله خیلی دوست دارم در سال ۲۰۱۷ مادرم با پدرم دادگاهی داشتند در کلن متاسفانه کارمند اداره جوانان طرفدار پدرم بود در هنگام رفتن به پیش قاضی من را تهدید نمود گفت اگر بگیت میخواهم مامانم را به بینم میکشمت و من هم از ترس در حضورعضو اداره ی جوانان و قاضی حقیقت را پنهان نمودم در داخل دلم داشت آتیش میگرفت از ترس گفتم به قاضی نه خیر نیمخواهم برم پیش مادرم به همین خاطر من را از دیدن مامانم و داداشم محروم نمودند.
عضو. صباه. خوب حالا دیگر اجازه نمیدهند شما برید پیش مادرتون؟
آیریک. نه خیر زهره دوستانش میارد اینجا میگوید اگر اسم مادرت بیارید میکشمت دوستانی قوی دارم .
عضو صباه. دیگر رفتار زن پدرت خوب است با شما؟
آیریک نخیر خیلی بدرفتار هستند بعضی وقت از مدرسه برمیگردم مورد بازجویی قرار میگیرم با کی حرف زدم کی آمد پیشم در مدرسه.
عضو صباه.  خوب هرچی در دل داریم برای من تعریف کن به من اعتماد کن من با مادرتون در ارتباط هستم پیام شما را به مادرتون میرسانم.
آیریک. چه خوب داداشم هم میبینید؟ آخ خیلی دوست دارم دداشم را به بینم باهاش بازی کنم خیلی خوشگل است. این زهره شبها میاد تو تخت خوابم با من سکس میکند به مامانم بگو تا شکایتش بکند که من را مجبور میکند تا با زن پدرم سکس بکنم.
عضو صباه. آخ چقدر کثیف است این زن آیا با معلم مدرسه و اداره ای جوانان گفته اید؟
آیریک نه خیر میترسم من را بکشند چون زهره گفته . قول داده اگر به کسی بگم من را میکشند شب میاد شلوارم در میارد و با کیرم ور میرد و بعدش من را مجبور میکند که تا با زهره سکس بکنم من گفتم دوست ندارم ولی او میگوید باید این کار را بکنم تا مادرم یادم برود و وابسته به زهره بشم به خاطر سکس.
عضو صباه. در این باره به رضا باشهتیپور گفتی؟ آیریک نه ایشان ترک هستند و به ایران رفت و آمد میکنند با سپاه کار میکنند.
Eine herzzerreißende Geschichte über einen Jungen in Deutschland Diese herzzerreißende Geschichte ist noch nicht zu Ende. Psychischer Vater und Vater, Vergewaltiger und Geheimdienstler Die Frau, von der dieser Junge spricht, ist eine Frau mit zwei Brüdern, die beide Geheimdienstler sind und Das IRGC arbeitet. In einem Gespräch hatte eines der Mitglieder des Morgens ein Messer mit Irene Aghaei, wie folgt.

Hallo, wie heißt du?

Ayric. Mein Name ist Ayrik, ich habe einen Bruder, der jetzt 5 Jahre alt ist und den ich schon lange nicht mehr vermisst habe.

Ist diese Frau nicht deine Mutter am Morgen?

Ayrik ist nicht der Vater dieser Frau. Meine Mutter ist irgendwo bei meinem Vater und ich weiß nicht, wo sie sind.

Morgen Mitglied. Wie möchtest du deine Mutter sehen?

Ayric. Ja, ich liebe es. Meine Mutter hatte eine Gerichtsverhandlung mit meinem Vater in Köln. Leider war er ein Jugendanwalt in Köln, als er zum Richter ging. Und ich verbarg die Wahrheit vor dem Richter. Ich brannte in meinem Herzen. Ich hatte Angst, dem Richter nein zu sagen.
Mitglied. Morgen. Also lassen sie dich jetzt nicht mehr zu deiner Mutter?
Ayric. Nein, nein, Venus, seine Freunde hier, sagen, wenn Sie Ihre Mutter anrufen, werden Sie starke Freunde haben.
Morgen Mitglied. Ist dein Schwiegervater gut zu dir?
Irik Noir ist sehr missbräuchlich Manchmal komme ich aus der Schule zurück und werde befragt, mit wem ich in der Schule gesprochen habe.
Morgen Mitglied. Nun, was auch immer wir vorhaben, sag mir, vertraue mir, dass ich mit deiner Mutter in Kontakt bin. Ich sende deine Nachricht an deine Mutter.
Ayric. Wie gut siehst du meinen Bruder? Schließlich liebe ich es, mein Kleinkind mit ihr spielen zu sehen. Diese Venus kommt nachts und hat Sex mit mir in meinem Bett. Sag meiner Mutter, sie soll sich beschweren, dass sie mich zwingt, Sex mit der Frau meines Vaters zu haben.
Morgen Mitglied. Wie dreckig ist diese Frau?
Nein, ich habe keine Angst, mich umzubringen, sagte Venus. Verspricht, dass wenn ich jemandem sage, dass er mich tötet, meine Hose nachts ausgeht und mich tötet und mich dann zwingt, Sex mit Venus zu haben. Wegen Sex vergiftet zu werden.
Morgen Mitglied. Hast du Reza Behtipur davon erzählt? Neun von ihnen sind Türken und sie reisen in den Iran und arbeiten mit der IRGC zusammen.
///////////////////////////////////////////////////////////////////////////
English
A heartbreaking story about a boy in Germany This heartbreaking story is not over yet Psychic father and father raping and intelligence agent The woman this boy talks about is a woman with two brothers who both have intelligence and The IRGC is working. In a conversation, one of the members of the morning had a knife with Irene Aghaei, as follows.

Hello what's your name

Ayric. My name is Ayrik, I have a brother who is now 5 years old. I haven't missed him in a long time.

Isn't this woman your mother in the morning?

Ayrik is not the father of this woman. My mom is with my dad somewhere and I don't know where they are.

Morning Member. How would you like to see your mom?

Ayric. Yes, I love it. My mother had a trial with my dad in Cologne. Unfortunately, he was a youth advocate for my father in Cologne. When he went to the judge, he threatened me. And I hid the truth from the judge. I was burning in my heart. I was scared to say no to the judge.
Member. Morning. So now they won't let you go to your mother?
Ayric. No, no, Venus, his friends here, says that if you call your mother you will have strong friends.
Morning Member. Is your father-in-law good to you anymore?
Ayrik Noir is very abusive Sometimes I come back from school interrogated with who I talked to when I came to school.
Morning Member. Well, whatever we have in mind tell me trust me I'm in touch with your mother I send your message to your mother.
Ayric. How well do you see my brother? Finally, I love to watch my toddler play with her. This Venus comes at night having sex with me in my bed Tell my mom to complain that she is forcing me to have sex with my father's wife.
Morning Member. How filthy is this woman? Have you told the school teacher and youth office?
No, I'm not afraid of killing me, because Venus said. Promises that if I tell someone they kill me, my pants will come off at night, and they will kill me, and then force me to have sex with Venus. To be poisoned because of sex.
Morning Member. Did you tell Reza Behtipur about this? Nine of them are Turks and they travel to Iran and work with the IRGC.
1 ما اطلاعات مهم در دست داریم و به این زودی در اختیار شما قرار خواهیم داد با مدرک که زن پدر آیریک با پدرش آیریک را تهدید میکنند و آیریک زیر تهدید شدید قرار دارد و از این هم بگذریم بر اساس کسانی که پیش آقای سعید آقایی خوابیده اند و مدت زیادی خانه ایشان بر سر برده اند گفته اند پیش از اینکه آیریک بخوابد سعید و زهره میرن پیش آیریک و به مدت دو الی 3 ساعات تو گوش آیریک میخوانند که تکرار میکنند که بگو مادرم دوست ندارم بگو پیش مادرم نمیخواهم برگردم بگو مادرم دوست ندارم. 
و متاسفانه در صبح همچنین چنین کاری با آیریک میکنند.
و حتی یکی از دوستان نزدیک سعید پیش سعید بوده و سعید به ایشان گفته است اگر آیریک بخواهد برود پیش مادرش بکشش این باعث شده آیریک بترسد.
و از این هم بگذریم زهره زن جدید سعید آقایی از این کودک 14 ساله سواستفاده ای جنسی میکنند بر اساس گفته های خود کودک که برای همکلاسیهای مدرسه اش تعریف نموده اند گفته است زهره چمن آرار هر شب میاد تو تختخوابش و برای آیریک ساک میزند یعنی کیرش را میک میزند براش و بعدش آیریک را مجبور میکنند که با این زن 37 ساله سکس بکنند.

 2<>آیریک به مدت 3 سال میباشد بنده ندیده است چگونه آیریک میگوید دوست ندارم پیش مادرم بروم بر این اساس من از شما  قاضی محترم درخواست میکنم که آیریک بیارین در دادگاه بدون حضور پدر و زن پدرش در حضور خود قاضی در یک اتاق آیریک بگذارین و بنده با حضور قاضی به نزد آیریک به بیرین و اگر دوست نداشت بیاد پیش من و از من فرار کرد ولی نباید پدرش و زن پدرش حضور داشته باشند اون زمان ما میتوانیم در این رابطه بیشتر گفتگو کنیم.
3 زمانیکه آیریک در حضور اداره جوانان میگفت دوست ندارم برم پیش پدرم آیای اداره جوانان  به حرف آیریک گوش فرادادند آیا زمانیکه آیریک میگفت پدرش یک خانم برای مدرسه ی آیریک فرستاده است و از راه نگشت به آیریک تجاوز میکند کسی گوش میداده است؟ آیا زمانیکه خود کارشناس به خانه بنده آمدند و آیریک گفت من میخواهم هر 6 ماه یکبار پدرم را به بینم خود کارشناس به حرف آیریک گوش داد و حتی توجه کردند؟
و نزدیک به 3 سال میباشد آیریک زیر دست پدرش و زن پدرش میباشد و اگر مشکلی روانی برای این کودک ایجاده شده باشد قطعا از سوی زن پدر و پدر خود کودک بوده است چون 3 سال کم نیست.
هم صداش در پیش ما هست و هم ویدئو که با زبان خودش فریاد میزند آیریک که زمانیکه نزد پدرش بوده از سوی زن پدرش  از راه های گوناگون به  این کودک تجاوز شده است.
 حتی از سوی زن پدرش به صورت غیر اخلاقی و غیر انسانی توسط انگشتانش به این کودک تجاوز شده است.
 اگر واقعا این خانم هنگامه کسروی روانشناسی بی طرف و با انصاف هستند پس  از پدر این کودک بخواهند که کودک به مدت 3 الی 4 ماه خارج از خانه و دید پدر و زن پدرش و مادرش زندگی کنند و مخفیانه با این کودک تماس گرفته بشود آن زمان این کودک حقیقتها را بر زبان خواهند آورد.
 آنچه ما ازش مطلع هستیم آیریک به طور وحشتناکی هم از زن پدرش و هم از پدرش میترسند و این در سال 2014 در دیدار با یک روانشناس در ماربورگ توضیح داده بود. و این کودک در طول 3 سال میباشد هرگز مادر خود را ندیده است و چگونه باید از مادرش بترسد؟ این فاقد حقیقت است .
 خانم هنگامه کسروی معلوم است سفارشی هستند  و این خانم  بی طرف نیستند و بنده با یک پناهنده سیاسی مخالف رژیم ایران زندگی میکنم که فعالیت حقوق بشری دارند  و بر اساس اطلاعاتی که از سوی دوستان بدستمان رسیده است خانم هنگامه کسروی  به ایران در تردد هستند و  ایشان هر چند ماهی یکبار به ایران سفر میکنند و آخرین عکس ایشان در کاشان گرفته 
   است
https://rasuyabi22.blogspot.com/
....
گفتگویی خانمی به نام َ(ش) با آیریک آقایی چقوش در خصوص زندگیش در نزد پدرش . ش! سلام پسر اسمتون چیه؟
آیریک! من اسمم آیریک است این دختر شما است که با ما بازی میکند؟
ش! بله من میبینم شما خیلی نگرانی همه اش تو خودتون هستید و کمتر با بچه های دیگر بازی میکنید دلیلش چیه؟
آیریک! بله من دوست داشتم داداشم را به بینم مادرم را به بینم اما هم پدرم و هم زن پدرم با همکاری اداره ای جوانان من را از دیدن داداشم و مادرم محروم کردند  دیگر نمیدانم کجا هستند خیلی دلم براشون تنگ شده.
ش! مگر این خانمی که با شما میاد مدرسه مادر تو نیست؟
آیریک! نه این اصلا بچه دار نمیشه این یک زن دروغگو است با زور به من میگه و مجبورم میکند تا بهش بگم مادر.
ش! آخر چرا اداره ای جوانان و پدرت چنین کاری کرده اند؟
آیریک ! آخر بابام ترک است و در آلمان ترکهای زیادی وجود دارد و خیلی از ترکها در داخل اداره ای جوانان کارمند هستند به همین خاطر به پدرم که چشم ندارند کمک کردند تا من را از دیدار با مادرم محروم کنند.
ش!  چه کار بدی واقعا 
آیریک ! اری من الان حتی نمیتوانم درسهایم به خوبی بخوانم چون همه اش تو فکر مادرم هستم و تو فکر داداشم هستم.
ش! من در یک ویدئو دیدم که در باره سعید و زهره حرف میزدین این چه موضوعی بوده؟
آیریک! من خیلی تلاش کردم حقیقت را بگویم اما  هیچکس به حرفهای من گوش نداد زنی با همین زن پدرم انگشت میکردن تو کونم زمانیکه پیش شان بودم و بعدش نیز می آمدند مدرسه همین کارها را با من میکردند. بعدش در حال حاضر زهره همین زن پدرم میاد شبها با من سکس میکند میگه میخوام یادت بدم که چگونه سکس بکنید اما دروغ میگه با زور من را مجبور میکند که هر شب باهاش سکس بکنم.
ش! چه چیزهای بدی میشنوم واقعا چه دنیای کثیفی داریم و چه آدمهای کثیفی داریم در این دنیا که باز هم قانون ازشون حمایت میکند.

آیریک! زهره میگه داداشهاش سپاهی هستند اگر من قبول نکنم آنچه زهره میخواهد داداشش میاد اینجا من را با گلوله میکشد
//////////////////////////////////
گفتگویی خانمی به اسم ن//ز با آیریک آقایی چقوش در رابطه با رفتار زن پدرش  با این کودک.
ن.ز! سلام پسر خوبی ؟
آیریک! سلام شما خوبی؟ راستی این پسر شما است که با ما بازی میکند؟
ن.ز! بله عزیزم اسمتون چیه؟ چند سالتونه عزیزم؟
آیریک! من 15 سالم است  و خیلی دلم تنگ است دوست دارم کسی را به بینم فقط درددل کنم براش.
ن.ز! مگر چه شده عزیزم بگو من با کمال میل گوش میکنم من خودم زمانی زن بابا داشتم خیلی سخت است که انسان درکنار مادر خود نباشد.
آیریک! بله درد دل من همین است من را از دیدن داداشم و مادرم محروم کرده اند و از این هم بگذریم زن بابام هر شب میاد با آلت تناسلی من ورمیره و من را مجبورمیکند تا باهاش سکس بکنم  و اگر بگم نه من را میزنند.
ن.ز! وای چه بدبختی میشنوم وای چقدر کثیف است زن باباتون مگر بابات خبر ندارند که به بابات بگو که این کارها را میکند باهاتون زن پدرتون.
آیریک! بابام چشم ندارد باور نمیکند میگه دروغ میگی با من دعوا میکند و از این هم بگذریم زن بابام هر روز میاد انگشت میکند توکونم میگه از این کار لذت میبرند.
ن.ز! نکند زن باباتون سادیست داشته باشند کسانی که چنین کارهای میکنند بیماری سادیست دارند.




 Ayrik Aghaee Aghoosh erzählte einem Mädchen namens Lena

 Ayrik Aghaee Aghoosh erzählte einem Mädchen namens Lena.

Ayrik, ich habe in der Regel 4 mal am Tag Sex mit meiner Stiefmutter, meine Stiefmutter Zohreh Chamanara liebt Sex.Ich ficke fast jeden Tag Zohreh Chamanara, was Ayrik seinem Freund erzählt hat.

mein Vater ist blind kann nicht, wenn wir normalerweise Sex haben, wenn mein Vater fragt, was wir miteinander machen, dann Zohreh Antwort, wir scherzen wir sind Freunde, aber mein Papa weiß nicht, dass ich normalerweise ficken mit meiner Stiefmutter.

Die ganze Geschichte kommt bald

آیریک آقایی چقوش به دختری به نام لنا گفت.

آیریک ، من معمولاً روزی 4 بار با مادرخوانده ام رابطه جنسی برقرار می کنم ، نامادری من زهره چمن آرا عاشق رابطه جنسی است.

من تقریباً هر روزبا  زهره چمن ارا سکس میکنم  آنچه آیریک به دوستش گفت

پدر من نابینا است و وقتی که ما معمولاً رابطه جنسی برقرار می کنیم وقتی پدرم می پرسد ما با یکدیگر چه کار می کنیم سپس زهره جواب می دهد ما با هم شوخی می کنیم که ما دوست هستیم ، اما پدر من نمی داند که من معمولاً با مادرخوانده ام سکس میکنم  هر روز ما سکس میکنیم این روابط در سال 20.16 آغاز شد زمانیکه در حمام بودیم زهره کیر من را کرد تو خودش خیلی حال داد 

همه داستان به زودی

https://freefrommulla.blogspot.com/













آیریک آقای چقوش سال ۲۰۱۲  در باره رفت و آمد فردی بنام دانیال که در تصویری ما بدست آورده ایم همان اسد الله اسدی دیپلمات تروریست رژیم ایران بوده.
آیریک مهوش سالی و عموی دانیل با هم کار می کنند ، پلیس آلمان احترام زیادی برای هر دو قائل است ،اداره جوانان همچنین به عمو دانیل و مهوش سالی گوش می دهد آنچه آنها می گویند اداره جوانان نیز احترام زیادی برای عمو دانیل و مهوش سالی قائل است.
مهوش سالی چگنی و اسدالله اسدی (دانیل) در سرویس اطلاعاتی رژیم ایران کار مشابهی داشتند  هر دو عضو  شبکه بخش 312 وزارت اطلاعات ایران در شهر خرم آباد هستند
حتی بر اساس اطلاعات بدست آمده اسد الله اسدی دیپلمات تروریست رژیم ایران هنگامه کسروی مامور مخفی برون مرزی اطلاعات ایران را به سعید معرفی کرده است
اسدالله اسدی ، دیپلمات ترور ایرانی از زهره چمن آرا و سعید آقایی چاغوش که قبلاً در کلبه زندگی می کرد دیدار کرد
روزی بارانی بود در شهر ماربورگ آلمان دوستمان با آیریک در خیابان قدم میزدند و به پیش یکی از دوستان که رسترانت داشت رفتند  در آنجا فردی نشسته بود داشت کباب میخورد وقت ناهار بود .
آیریک به دوستمان گفت میدانید این آقای که اینجا نشسته دوست بابام و زهره خانم است خیلی خرش میره پلیس آلمان در برابرش هیچ حرفی نمیزنند خیلی فرد بزرگی است همیشه به خانه بابام می آیند و پولهای زیادی به زهره میدهند روزی از زهره پرسیدم این چه نسبتی به شما دارد گفتند پسر عموش است در سفارت  ایران کار میکنند دیپلمات هستند. دوستان ما ازش سئوال کرده بودند اسمش چیست گفت عمو دانیال خلاصه برای اینکه دوستمان بداند آیریک اورا میشناسد آیریک از جلو میز اسدالله اسدی رد شد یهو گفت آیریک اینجا چکار میکنید این آقا کیست با شما پدرتون خوبند؟  خلاصه آیریک هم جوابداده و گفته پدرش خوب است. بنابر گفته ای آیریک آقا دانیال همیشه به خانه سعید آقای در تردد بوده و پولهای نیز بهش کمک کرده به این دلیل که زهره همسر سعید یک مامور و پرستوی اطلاعاتی است.
چون سعید نابینا هستند و واقعیتها را وارونه میبینند  این افراد سودجود اطلاعاتی به این خاطر که سعید به سفراخانه ها و کنسولگریهای رژیم در تردد هستند سو استفاده میکنند و به خانه سعید رفته تا آنجا راحت دست به عملیات جاسوسی بزنند با همدستی زن سعید زهره خانم.
‌آیریک گفته بودند اسدالله اسدی به سعید آقایی چقوش گفته هر وقت نیاز به شاهد داشتی من برای شما شاهد پیدا میکنم. به همین دلیل همیشه محمد بیاتی مامور سفارت یکبار اسمش در پرونده آمده بود 
َAyrik aghaee Chaghoosh, im Jahr 2012 über die Reise einer Person namens Daniel, die wir auf dem Bild erhalten haben, ist derselbe Asadullah Asadi, der terroristische Diplomat des iranischen Regimes.
Ayrik, Mahvash Sally und Onkel Daniel arbeiten zusammen, die deutsche Polizei hat großen Respekt vor beiden, die Jugendamt hört auch Onkel Daniel und Mahvash Sally zu, die Jugendamt hat auch viel Respekt vor Onkel Daniel und Mahvash Sally Is.
Mahvash Sali Chegni und Assadollah Asadi (Daniel) hatten ähnliche Jobs im Geheimdienst des iranischen Regimes. Beide sind Mitglieder des 312. Netzwerks des iranischen Geheimdienstministeriums in Khorramabad.
Selbst nach den erhaltenen Informationen stellte Asadullah Asadi, ein terroristischer Diplomat des iranischen Regimes, Hengameh Kasravi, einen geheimen ausländischen Geheimdienstagenten des Iran, Saeed vor.
Assadollah Asadi, iranischer Morddiplomat, traf sich mit Zohreh Chamanara und Saeed Aghaei Chaghoush, die zuvor in der Hütte lebten
Eines Tages regnete es in Marburg. Ein Freund von uns ging mit Ayrik die Straße entlang und sie gingen zu einem Freund, der ein Restaurant hatte.
Eric sagte zu unserem Freund: "Wissen Sie, dass dieser Herr, der hier sitzt, ein Freund meines Vaters und von Frau Zohreh ist? Er ist sehr verärgert. Die deutsche Polizei sagt nichts gegen ihn. Er ist eine sehr große Person. Sie kommen immer in das Haus meines Vaters und gib Zohreh viel Geld. "Ich fragte Zohreh eines Tages. Man sagt dir, er sei ein Cousin. Sie arbeiten in der iranischen Botschaft und sind Diplomaten. Unsere Freunde hatten ihn gefragt, wie er heißt. Ayrik  sagte  das ist  Onkel Daniel sagte kurz, damit unser Freund wusste, dass Ayrik ihn kannte. Ayrik ging vor Assadollah Asadis essentisch vorbei. Kurz gesagt, Ayrik antwortete und sagte, dass es seinem Vater gut gehe. Laut Ayrik war Herr Daniel immer in herr. Saeeds Haus unterwegs und Geld hat ihm geholfen, weil Zohreh, Saeeds Frau, ein Geheimdienstagent ist und schluckt.
Weil Saeed blind ist und die Fakten auf den Kopf stellt, nutzen diese Leute die Verwendung von Informationen, weil Saeed zu den Botschaften und Konsulaten des Regimes reist und zu Saeeds Haus geht, um leicht Spionageoperationen mit der Komplizenschaft von Saeed Zohreh chamanara Frau durchzuführen. Ayrik  hatte gesagt, Assadollah Asadi habe Saeed Aghaei Chaghosh gesagt, dass ich einen Zeugen für Sie finden werde, wenn Sie einen Zeugen brauchen. Aus diesem Grund wurde der Botschaftsbeamte Mohammad Bayati immer einmal in der Akte erwähnt
در سال 2014  اوائیل سپتامبر سعید آقایی همراه با مهوش سالی چگنی و اسد الله اسدی ( با نام مستعار دانیال  ) و زهره چمن آرا به کنسولگری رژیم در فرانکفورت با عبداللهی ملاقات میکنند. نامه ای به شهریاری میدهند در آن درخواست شده است که بچه ای سعید زیر دست مجاهدین خلق و از سوی دیگر دارند کودک سعید را یهودی میکنند  این برای اسلام  ننگ است که یک مسلمانزاده یهودی بشود.
که نامه محرمانه به این زودی منتشر میشود.
سعید از سرکنسولگری رژیم در فرانکفورت میخواهد که کمکش کند برای گرفتن فرزندش از مادرش و محروم کردن مادر از دیدن فرزندش طبق قوانین اسلام.
نامه به این شرح بوده  آقای عبداللهی عزیز من به کسی هستم که به قوانین جمهوری اسلامی پابند بوده و هستم و میدانم که شما حرفتون خیلی مهم است که از شما درخواست کمک میکنم که با نهادهای آلمانی تماس بگیرید مثل اداره جوانان و دادگاه  خانواده ماربورگ. که از آنها درخواست کنید که کمکم کنند که فرزندم تحویل خودم بدهند  و میدانم که آنها به درخواست شما نه نمیگویند.
در اینجا سعید اطلاعاتی بودن خانمش را مخفی نمیکنند و میگویند خانمش زهره از خانواده شهدای مقدس هستند  و ارتباط ستقیم با نهادهای امنیتی و اطلاعاتی در داخل ایران دارند.
و در ادامه تماسهای که بات شهریاری داشته است سعید گفته است خانمش با همکار یارانش هزاران عکس و مشخصات هواداران و تجمع سزمان مجاهدین خلق را به ایران و برای شما بارها ارسال کرده است.
در ادامه تماسها سعید آقایی گفته است که کسانی که شما به ایشان معرفی کرده اید مثل محمد بیاتی در هیدلبرگ و آقا دانیال و مهوش خانم آقای رضا بهشتی پور در ارتباط هستند و از آنها چه کمک مالی و چه کمک معنوی دریافت میکنند.
البته این هم در آن زمان در کنسولگری بوده مهدی باباکاظمی که یکی از کسانی است که مستقیم با رضا بهشتی پور و زهره چمن آرا و سعید آقایی در تماس بوده و هستند بعداز شهریاری
Anfang September 2014 traf Saeed Aghaei zusammen mit Mahvash Sally Chegni, Asadullah Asadi (alias Daniel) und Zohreh Chamanara mit Abdullah im Konsulat des Regimes in Frankfurt zusammen. Sie senden einen Brief an Shahriari, in dem sie darum bitten, dass Saeeds Kind unter der Kontrolle des Mojahedin Khalq steht, und andererseits machen sie Saeeds Kind zum Juden. Es ist eine Schande für den Islam, ein muslimischer Muslim zu werden.
Das vertrauliche Schreiben wird in Kürze veröffentlicht.
Saeed bittet das Generalkonsulat des Regimes in Frankfurt, ihm dabei zu helfen, sein Kind von seiner Mutter zu nehmen und der Mutter nach islamischem Recht den Umgang mit ihrem Kind zu entziehen.
Der Brief lautete wie folgt: Sehr geehrter Herr Abdullahi, ich bin eine Person, die sich an die Gesetze der Islamischen Republik hält, und ich weiß, dass Ihre Worte sehr wichtig sind, und ich bitte Sie, bei der Kontaktaufnahme mit deutschen Institutionen wie dem Jugendamt und der Marburg mitzuwirken Familiengericht. Bitten Sie sie, mir bei der Entbindung meines Kindes zu helfen, und ich weiß, dass sie Ihre Anfrage nicht ablehnen werden.
Hier versteckt Saeed die Geheimdienste seiner Frau nicht und sagt, dass seine Frau Zohreh aus der Familie der heiligen Märtyrer stammt und direkten Kontakt zu Sicherheits- und Geheimdiensten im Iran hat.
Und in Fortsetzung der Kontakte, die Bat Shahriari hatte, sagte Saeed, dass seine Frau und ihr Kollege Tausende von Fotos und Details der Unterstützer und der Versammlung der Volksmojahedin viele Male in den Iran und zu Ihnen geschickt haben.
Nach den Anrufen sagte Saeed Aghaei, dass die Leute, die Sie ihm vorgestellt haben, wie Mohammad Bayati in Heidelberg und Herr Daniel und Mahvash Khanum, Herr Reza Beheshtipour, mit Ihnen in Kontakt stehen und von ihnen finanzielle und moralische Unterstützung erhalten.
Natürlich war dies zu dieser Zeit auch im Konsulat. Mehdi Babakazemi, einer derjenigen, die nach Shahriari in direktem Kontakt mit Reza Beheshtipour, Zohreh Chamanara und Saeed Aghaei standen und stehen
/////////////////////////









اوایل ۲۰۱۴ زهره چمن آرا از راه برادرش که عضو اطلاعات سپاه هستند و سعید آقای از راه افجعی کارمند بهزیستی شهریار  و روابط پدر  و مادر سعید آقایی چقوش و رستم  آقایی و افسر شاه محمدی  با افجعی که هم کارمند بهزیستی و هم عضو اطلاعات سپاه و عضو مقاومت بسیج تهران میباشد.

یک نامه که بزودی منتشر میشود بعنوان مدارک  درنامه نوشته شده است زن  سابق سعید آقایی چقوش هوادار منافقین  مجاهدین خلق ایران شده است و ضد انقلاب شده.

 و افجعی نیز نامه ای جعلی در باره ی سلامتی زن سابق سعید آقای به زبان آلمانی با و با فشار اطلاعات سپاه و ترساندن اعضای خانواده ای این خانم  را مجبور میکنند که  از اعضای خانواده اش  امضا گرفته اند چون  این نامه   برای سعید آقایی ارسال میشود که متن نامه به زنی ترک تبار اهل تبریز بنان خانم طاهری  منشی و مترجم کارشناس در شهر کاسل داده میشود.

نامه کاملا دروغ و توسط اطلاعات سپاه نوشته شده است.

در این رابطه صدای سعید آقایی در دست میباشد که به زن سابقش میگویند  شما عضو مجاهدین خلق شده اید به بین چه بلای بر سرت بیاورم شکایتت کرده ام در ایران.
خوب سئوال اینجا است وقتیکه کسی مخالف رژیم  ایران باشد طبق قوانین بین المللی هرچی دولت ایران در باره اش بگوید معتبر نیست چون فرد مخالف رژیم است. 


Anfang 2014 Zohreh Chamanara durch ihren Bruder, der ein Mitglied des IRGC-Geheimdienstes ist, und Saeed Agha durch Afjaei Shahriar Sozialarbeiter und die Beziehung der Eltern zwischen Saeed Aghaei Chaghosh und Rostam Aghaei und dem afsar Shah Mohammadi mit Afjaei, der sowohl Sozialarbeiter als auch Mitglied von member der IRGC-Geheimdienst und ein Mitglied Der Widerstand ist Teheran Basij.

Als Beweis steht ein Brief, der demnächst veröffentlicht wird: Die Ex-Frau von Saeed Aghaei Chaghosh hat sich zu einer Unterstützerin der Heuchler der Volksmudschaheddin des Iran entwickelt und ist konterrevolutionär geworden.


 Und Afjaei hat auch einen gefälschten Brief über den Gesundheitszustand von Saeed Aghaeis Ex-Frau in deutscher Sprache geschrieben, der an eine Türkin aus Täbris namens Frau Taheri, Fachsekretärin und Übersetzerin in Kasel, weitergegeben wird.

Der Brief ist völlig falsch und wurde vom IRGC-Geheimdienst verfasst.

In diesem Zusammenhang gibt es die Stimme von Saeed Aghaei, der seiner Ex-Frau sagt, dass Sie Mitglied der Volksmojahedin geworden sind.Was kann ich für Sie tun?

Nun, die Frage ist, wenn jemand nach internationalem Recht gegen das iranische Regime ist, ist alles, was die iranische Regierung über ihn sagt, nicht gültig, weil die Person gegen das Regime ist.

Dieses Verhalten ist eine Form der Spionage und sollte strafrechtlich verfolgt werden

.......................

https://freefrommulla.blogspot.com/2021/06/blog-post_27.html#more

بسمه تعالی 

خدمت دست اندرکاران محترم کنسولگری جمهوری اسلامی در شهر فرانکفورت.

  سعید آقای چقوش متولد ١٢ اسفند ١٣٥٥ با شماره شناسنامه  و١٩٩٤٩ صادره از تهران.

 در حال حاضر مقیم آلمان صد در صد پیرو قوانین محترم جمهوری اسلامی هستم.

اینجانب  سعید آقای چقوش فرزند رستم و خانمم زهره چمن آرا از خانواده ی شهدای جنگ تحمیلی هستند. و خودم حاضرم در دفاع از جمهوری اسلامی خون خود را فدای وطن و نظام مقدس جمهوری اسلامی بکنم.

همان طور که خودتان آگاه هستید و مسئولین کنسولگری جمهوری اسلامی انجمن صباه به من معرفی کردند خیلی ممنونم چند باری تلفنی با آقای بهشتی پور تماس گرفتم و قرار کملاقات گذاشتم همینکه شنیدم که برادر ایشان آقای دکتر حسن بهشتی پور عضو اطلاعات سپاه هستند خیلی خوشحال شدم. 

 و برادران هسمرم زهره خانم  در بسیج و سپاه به نظام مقدس جمهوری اسلامی خدمت میکنند.

 برادرم شهرام  آقای چقوش کادر زخیره نیروی مقاومت بسیج در تهران هستند و در حال حاضر برادرم با نیروی مقاومت عراق در کرج کار میکنند. 

چند ماهی است که با منافقین در گیر هستیم و برای این کار که بتوانیم با عناصر شرور منافقین  دست به پنجه بشویم نیاز به کمک مالی داریم.

خودتان آگاه هستید که اینجا با پول میتوان همه چیز را کرد  در یک دیدار با آقای دانیال (اسد الله اسدی ) همراه خانم سالی چگنی که به خانه ما در شهر کولبه آمده بودند خیلی چیزها و تکنیکهای جدید  برای مقابله با منافقین و نحوی عکسبرداری و فیلمبرداری به خانمم آموزش دادند.

خانم مهوش سالی چگنی قول داده است با دادن رشوه به کارمندان اداره جوانان یک تودهنی بزرگی تو دهن منافقین و جاسوسان موصاد و تودهنی بزرگی به خانم سابقم که به تازگی هم دینش را عوض کرده اند و هم  رفته   هوادار  گروه تروریستی منافقین(مجاهدین خلق) شده اند.

برای مقابله با این ارازل و اوباش منافقین در آلمان من نیاز به 35 تا 40 هزار یورو دارم تا هم بتوانم دهن قاضی را به بندم و هم که خانم طاهری مترجم کارشناس نیز قبول کرده و خیلی کارهای خوبی به نفع ما انجام داده است. 

ما در ماه ٢٨ اردیبشهت ١٣٩٣  یک شکایت نامه علیه خانم سابقم و دوست پسرش به اداره کل بهزیستی شهریار ارسال کردیم و در خصوص اون مرد بهزیستی  تنها نوشته عضو منافقین و اما در مورد خانم سابقم نیز گزارشهای که اداره محترم بهزیستی داده بود که خواهرش چون با برادرم ازدواج کرده است آن را امضا زده و اینجا توسط آقای متین مترجمین ترجمه و تحویل کارشناس از را خانم طاهری داده شده است.

و در ضمن خانم طاهری گفته است برای اینکه بتوانیم آنچه علیه ما شده است بر خود آنها برگردانیم نیاز به میان 5 الی 6 هزار یورو است.

خانم طاهری از خودمان است و ایشان ترک هستند و یک ترک هیچگاه برادر خود را نمیفروشد و من به خانم طاهری که در ماه مارس ٢٠١٣ بە خانە ی ما ‌آمدند و این چندین همین باری است که خانم طاهری به خانه ما می آیند و خودمان نیز با کمک و همکاری خانم آمان و آقای پیتر به دیدار کارشناس رفتیم  همه چیز دارد به نفع ما تمام میشود اگر پول در دت داشته باشیم و اگر پول نتوانیم پیدا کنیم دوباره شکست میخوریم.

آقای متین براکی به من کمک می کند و همه چیز را که همسر سابق من می گوید اشتباه ترجمه می کند و به روش غلط ترجمه می کند ، ما در دادگاه خانواده در ماربورگ دادرسی داریم

در 18 سپتامبر 2014

پدرم و مادرم اینجا هستند که آنها به عنوان یک بازدید از آلمان آمده اند و آنها اکنون با من زندگی می کنند.

انشا الله جمهوری اسلامی همیشه پرچمش بر افراشته و سرفراز است. 

با تشکر فراوان سعید آقای چقوش 

شهر کولبه آلمان

 ١٢خرداد ١٣٩٣

https://freefrommulla.blogspot.com/2021/06/blog-post_29.html#more

Name Gottes

Sehr geehrter Mitarbeiter des Konsulats der Islamischen Republik in Frankfurt.

  Saeed aghaee. Chaghoosh, geboren am 3. März,1977 mit Ausweisnummer und 19949 ausgestellt aus Teheran 

 Ich lebe derzeit in Deutschland und halte mich vollständig an die Gesetze der Islamischen Republik.

Ich, Saeed, aghaee. Chaghosh, Sohn von Rostam, und meine Frau Zohreh Chamanara stammen aus der Familie der Märtyrer des aufgezwungenen Krieges. Und ich bin bereit, mein Blut zur Verteidigung der Islamischen Republik und des heiligen Systems der Islamischen Republik zu opfern.

Wie Sie wissen und die Beamten des Konsulats der Islamischen Republik Iran haben mich der Sabah Association vorgestellt. Vielen Dank. Ich habe Herrn Beheshtipour mehrmals angerufen und einen Termin vereinbart. Sobald ich hörte, dass sein Bruder Dr. Hassan Beheshtipour ist Mitglied des IRGC, ich habe mich sehr gefreut

 Und der Dienst der Brüder von  meine frau Zohreh  für das heilige System der Islamischen Republik in den Basij und der IRGC.

 Mein Bruder Shahram, aghaee Chaghoosh, ist Reservemitarbeiter der Basij Resistance Force in Teheran, und mein Bruder arbeitet derzeit mit der irakischen Resistance Force in Karaj.

Wir haben es seit mehreren Monaten mit den Heuchlern zu tun, und wir brauchen finanzielle Hilfe, um mit den bösen Elementen der Heuchler fertig zu werden.

Wissen Sie, dass mit Geld alles zu machen ist? In einem Treffen mit Herrn Daniel (Asadullah Asadi) mit Frau Sally Chegni, die zu uns nach Hause in die Stadt Kölbe kam, viele neue Dinge und Techniken, um mit den Heuchlern umzugehen und Fotografieren und Filmen, sie haben meiner Frau beigebracht.

Frau Mahvash Sali Chegni hat versprochen, die Angestellten der Jugendverwaltung zu einer großen Masse in den Mund der Heuchler und Spione zu bestechen, und eine große Masse an meine Ex-Frau, die kürzlich ihre Religion gewechselt hat und eine Unterstützerin des Terrorgruppe der Heuchler (Mojahedin Khalq).

Um mit diesen heuchlerischen Schlägern in Deutschland fertig zu werden, brauche ich 35.000 bis 40.000 Euro, damit ich sowohl dem Richter den Mund halten kann als auch, dass Frau Taheri, eine fachkundige Übersetzerin, akzeptiert und viel Gutes für uns getan hat.

Im Mai haben wir eine Beschwerde gegen meine Ex-Frau und ihren Freund an das Shahriar Welfare Department geschickt, und über diesen Sozialarbeiter nur die Schriften eines Mitglieds der Heuchler.Mein Bruder ist verheiratet und hat es unterschrieben, und hier ist es gewesen übersetzt von Herrn Matin und übersetzt von Frau Taheri.

Unterdessen sagte Frau Taheri, dass wir zwischen 5.000 und 6.000 Euro brauchen, um ihnen das, was gegen uns angetan wurde, zurückgeben zu können.

Frau Taheri ist eine von uns und sie ist Türkin und ein Türke verkauft nie seinen Bruder und mich an Frau Taheri, die im März zu uns nach Hause kam und so oft kommt Frau Taheri zu uns nach Hause und wir kommen mit Dank der Hilfe und Kooperation von Frau Aman und Herrn Peter sind wir zu einem Experten gegangen. Alles läuft zu unseren Gunsten. Wenn wir Geld in Det haben und kein Geld finden, werden wir wieder scheitern.

Herr Matin Baraki hilft mir und interpretiert alles falsch, was meine Ex-Frau sagt und interpretiert, wir haben einen Prozess vor dem Familiengericht in Marburg

Am 18. September 2014

Meine Eltern sind hier, da sie von einem Besuch in Deutschland gekommen sind und jetzt bei mir wohnen.

Inshallah hisst die Islamische Republik immer ihre Flagge.

Vielen Dank an Herrn Saeed Chaghosh

Die Stadt Kölbe, Deutschland

02.06.2014

https://rasuyab.blogspot.com/2021/09/blog-post_18.html

ارسالی 
Saeed Aghaei Chaghosh sammelte während 3 bis 4 Monaten in deutschen Städten wie Bochum, Aachen, Dortmund, Duisburg, Düsseldorf und Köln Gladbach krefeld  Mönchengladbach, Bonn Siegen  Wuppertal  Hattingen   Solingen    Essen etwa 6.000 bis 7.500 Euro, das meiste davon von türkischen Ladenbesitzern und teilweise von arabisch-muslimischen Ladenbesitzern.
Das Betteln von Saeed Aghaei könnte der Hauptgrund dafür sein, dieses Geld zu sammeln, um einen professionellen Killer in Karaj zu bezahlen, um einen Teenager zu töten, der am 14. September in Karaj von zwei Autos umgeworfen und getötet wurde.
Der zweite Grund ist, dass es am Samstag und Sonntag ein privates Treffen im Haus des Vaters dieser Person gab und er gleichzeitig beschlossen hat, sein Instagram am Samstag, 11. September, zu sperren.
Er erzählte den Leuten, dass zwei seiner Familienmitglieder krank waren und Krebs hatten und Medikamente und einen Arzt brauchten. Sie hatten kein Geld. Manchmal weinte und weinte er vor Ladenbesitzern. Dieser Betrag ist ein Teil des Geldes, das gerade enthüllt wurde nahm Geld für Konzert- und Musikbesuche und sammelte Geld in der Music Hall. Er hat wahrscheinlich über 9.000 Euro gesammelt, von denen ein sehr kleiner Teil in den Iran geschickt wurde.

 ارسالی شهرام آقای چقوش  عضو اطلاعات سپاه و مخبر اطلاعاتی در تهران  برد آباد بر اساس اطلاعاتی که جمع اوری شده توسط کسانی که این شخص را زیر نظر دارند  این قاتل یک نوجوان در شهر کرج است که روز سه شنبه  23 شهریور  به قتل رسید

در روز شنبه 20 شهریور  و  یکشنبه  21 شهریور و 21 دوشنبه  در خانه پدر این شخص جلسه ای خصوصی داشته اند  بر اساس اطلاعات بدست آمده  سعید آقایی چقوش برادر این بیمار روانی او هم یک بیمار روانی میباشد و به این زودی فیلم جمع آوری پول از شهرهای بوخوم  اسن  آخن گلادباخ و کلن و دولسدورف  پولهای زیادی از دکانداران ترک جمع اوری کرده است که این پولها را به ایران ارسال کرده است.

در تاریخ  20  شهریور  سعید آقاچقوش  آکانت اینستاگرامی خود را مسدود میکند  برای اینکه افشا نشود  چرا سعید آقایی آکانت اینستاگرامی خود را مسدود کرده است به این دلیل که قاتلین نوجوان کرجی که در روز سه شنبه مورخ  23 شهریور به قتل رسید در لیست دوستان سعید آقای یا همان پرستوی اطلاعاتی  زهره چمن آرا بوده اند




https://rasuyab.blogspot.com/2021/09/blog-post_18.html

و این پولها را به  دو فرد مجرم و قاتل حرفه ای داده است ک در مورخ 23 شهریور یک نوجوان در شهر کرج زیر ماشین خود میگیرند و به قتل میرسانند  و در روز شنبه 20 شهریور سعید آقای چقوش و شهرام و حتی اعضای خانواده اش  آکانتهای اینستاگرامی خود را مسدود میکنند تا سرنخ این قتل فاش نشود چونکه هردو قاتل در لیست دوستان سعید آقای و زهره چمن آرا قرار داشته اند و در ضمن پدر  راننده هردو ماشینی که در شهر کرج یک نوجوان را به قتل رسانده اند در طی دو روز یعنی مورخ 20 و 21 شهریور خانه رستم آقایی بوده اند همراه باهردو داماد رستم آقایی و پدر و خود راننده های قاتل.  که به این زودی فیلم جلسه ی این سه روز پخش خواهند شد. 

در این جلسه مشروبات الکلی و تریاک هم استفاده شده است و در ضمن روز دوشنبه پول را به قاتل تحویل داده شده و به تعقیب متقول مبادرت میکنند و روز سه شنبه این نوجوان را به قتل میرسانند  قاتل اصلی این نوجوان خانواده رستم آقای و شخص شهرام و و سعید برادرش میباشد
بر اساس اطلاعات بدست آمده در روز سه شنبه  تاریخ 23 شهریور یک خانم چادری مراقب مقتول بوده  و وقتیکه به  خیابان عابر نزدک شده  خانم چادری سوار یک پراید آبی رنگ شده در روز سه شنبه غروب  بوده که درپائین  نوشته میشود. 

در تاریخ 23 شهریور در رائس ساعت 17و 45 دقیقه به وقت ایران تماس با شماره مخفی مشکوک با یکی فامیلهای  مقتول  که خارج زندگی میکند گرفته شده است دقیقا در روز حادثه قتل این نوجوان  این تماس مشکوک گرفته شده است 



چرا سعید آقایی  چقوش و شهرام آقای چقوش دست به چنین جنایتی زده اند چون بر اساس تحقیقات تیم رساویاب در داخل ایران  در سال 2019  تیم ما  مخبر بودن و همکاری شهرام آقایی چقوش با نیروهای امنیتی در تهران و همکاری با سبکه ی حشد الشعبی و بردن دختران برای حشد الشعبی برای عراقیها در برد آباد افشا شد این فرد فکر میکرده که کار این نو جوان بوده اما هیچ وقت این نوجوانی که به قتل رسیده که بر اساس اطلاعات بسدت آمده تازه سربازیش را تمام کرده بوده  کاری به کار هیچ کس نداشته و یک فرد مسالم و از خانواده سید است فکر نمیکنم فقیر کاری کرده باشد 

سلام من از کرج با شما تماس میگیرم  میدانید روز سه شنبه چه اتفاق بدی در نزدیکی خانه ما روی داده است  اره یک جوان رشید با روز روشن به قتل رساندند.



https://rasuyab.blogspot.com/2021/09/blog-post_18.html

مادرم بیرون از خانه بود در نظر داشتند به نانوایی بروند.

یک جوان 19 الی 20 ساله خیلی رشید در خیابان جراغ سبز برای عابرین در حال عبور بودند  دو تا ماشین  یکی در کنار جدول و دومی وسط جاده ایستاده بودند  با انگشتاهایشان به هم اشاره میکردند.

 ماشین طرف سمت چپ  با انگشتانش شمارد و به محض اینکه پسر جوان پشت سر چند عابر دیگر بود به  وسط جاده رسید ماشین سمت راست حرکت کردند و به پایی این جوان برخورد کردند که فکر کنم پایش شکسته بود کمی سعی کردند بلند بشوند  در حالیکه ماشین دوم که به این جوان برخورد کرده بودند در داخل آینه کنترل میکردند و همین که جوان رشید که مظلومانه شهید شدند و گوشی را برداشتند که یا به اورژانس و یا خانواده اش زنگ بزند ماشین سمت چپ حرکت کردند و کمی به طرف سر این جوان پیچاند و به سریع به سرش کوبید و درجا کشتش  زنان و مردان زیادی فریاد زدند و مامانم هنوز گریه میکند. یعنی فاصله بین این دو حادثه میان یک الی دو دقیقه بود معلوم بود کاملا هماهنگ شده  و خیلی وقت بوده برنامه ریزی کرده بودند و یا فرد سومی به آنها تردد این جوان رشید به قاتلین گزارش داده بودند.

براساس شاهدعینی که در نوشته ی آینده بتصویر کشیده خواهند شد روز سه شنبه یک پسر جوان داشت جاده هنگام چراغ سبز درحال  عبور بوده دوتا ماشین یکی نزدیک به کنار جاده و دومی  درجا حرکت کرده به عابر برخورد میکند عابری که به زمین افتاده بود گوشی در آورد از جیبش  زنگ بزند درجا ماشین دوم که باسرعت به سر عابر کوبیده و به قتل رسانده بر اساس آی پی های رده یابی شده شخصی در شهر گلادباخ آلمان با قاتلین در ارتباط بوده اطلاعات جدید تا چند ساعت دیگر بعد از حادثه دو ماشین بنز به تعقیب قاتلین اتفادند و آنها را لو دادند که مجبور بشوند خود را معرفی کنند

 زن این شخص نابینا   یک پرستوی اطلاعاتی میباشد که در سال   2013 وزارت اطلاعات رسما مهوش سالی چگنی را مامور کمک به آنها نموده و به آلمان فرستاده بود که خوشبختانه افشا شد.

سعید آقایی چقوش در طول 3  الی 4 ماه نزدیک به  6000 الی 7500 یورو در شهرهای آلمان مثل بوخوم  آخن دورتموند  دویسبورگ  دوسلورف کلن گلادباخ جمع اوری کرده بیشتر این پولها از دکانداران ترکتبار و بعضی نیز از دکانداران مسلمان عربی.

گدای کردن سعید آقایی میتواند دلیل اصلی جمع آوری این پولها برای پرداخت به قاتل حرفه ای در شهر کرج برای کشتن نوجوانی که در تاریخ 23 شهریور در شهر کرج توسط دو ماشین به زیر گرفته شد و به  قتل رسید باشد. 

دلیل دوم این است در تاریخ شنبه و یک شنبه در خانه پدری این فرد جلسه ای خصوصی بوده و و در عین حال روز شنبه 20 شهریور تصمیم به مسدود کردن اینستاگرامش میگیرد هم زمان  آکانت برادرش و زن برادرش دذر تهران و اعضای خانواده اش در ایسنتاگرام بسته است. 

به مردم گفته است دونفر از تاعضای خانواده اش مریض هستند و سرطان دارند و نیاز به دارو و دکتر دارند پول ندارند بعضی اوقات دست به گریه زده است و جلو دکانداران گریه کرده است  این مبلغ جمع آوری شده بخشی از پولهای است که افشا شده است تازه برای رفتن به کنسرت و موزیک پول گرفته است و در سالن موزیک پول جمع آوری کرده است احتمالا بیشتر از ۹۰۰۰ یورو جمع آوری کرده باشد که بخش خیلی کوچکی به ایران فرستاده است

 🔴این #انقلابیست_تا_پیروزی

🆔@Rasuyab

🆔@Rasuyab2

🆔@Kashef_Rasu

During 3 to 4 months, Saeed Aghaei Chaghosh collected around 6,000 to 7,500 Euros in German cities such as Bochum, Aachen, Dortmund, Duisburg, Düsseldorf, and Cologne Gladbach. Most of this money came from Turkish shopkeepers and some from Arab Muslim shopkeepers.

Begging Saeed Aghaei could be the main reason for collecting this money to pay a professional killer in Karaj to kill a teenager who was overturned and killed by two cars on September 14 in Karaj.

The second reason is that there was a private meeting on Saturday and Sunday at this person's father's house, and at the same time he decided to block his Instagram on Saturday, September 11th. Is.

He told people that two of his family members were ill and had cancer and needed medicine and a doctor. They had no money. Sometimes he cried and cried in front of shopkeepers. This amount collected is part of the money that has just been revealed He took money to go to concerts and music and raised money in the music hall. He probably raised more than 9,000 euros, which sent a very small part to Iran.

https://rasuyab.blogspot.com/2021/09/blog-post_18.html

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar