1.2.24

‌ توصیه دادبان به شهروندان: از ارائه کارت شناسایی و موبایل خود به حجاب‌بان‌ها خودداری کنید

 



توصیه دادبان به شهروندان:
از ارائه کارت شناسایی و موبایل خود به حجاب‌بان‌ها خودداری کنید

شماری از همراهان دادبان در مشاوره‌های خود عنوان کرده‌اند که در مواجهه با حجاب‌بان‌ها در ایستگاه‌های مترو، برای ارائه کارت شناسایی خود به شدت از سوی آنها تحت فشار قرار گرفته‌اند.



به گفته شاهدان عینی، حجاب‌بان‌ها از کارت شناسایی شهروندان عکس گرفته و در مواردی خواهان دسترسی به موبایل آنها به ویژه گالری عکس گوشی‌ها شده‌اند.

باید دانست از آنجا که وزارت کشور در ایران فعالیت حجاب‌بان‌ها را داوطلبانه دانسته و وابسته بودن آنها به نیروهای انتظامی، امنیتی و اطلاعاتی را تکذیب کرده است؛ در نتیجه حجاب‌بان‌ها ضابط قضایی محسوب نشده و به هیچ وجه اختیارات ضابطان قضایی را ندارند.

بر این اساس هرگونه درخواست برای ارائه کارت شناسایی یا در اختیار گذاشتن تلفن همراه از سوی حجاب‌بان‌ها فاقد هرگونه وجاهت قانونی است و در عمل مصداق بارز فعل مجرمانه «زورگیری و سرقت به عنف» محسوب می‌شود.

از این رو توصیه جدی دادبان به شهروندان این است که در مقابل این خواسته غیر قانونی حجاب‌بان‌ها مقاومت کرده و از ارائه کارت شناسایی یا در دسترس قرار دادن تلفن همراه خود به آنها به شکل جدی خودداری کنید.

👇👇👇

قرآن کپی است نود در صد قرآن کپی کتب ساسانیان کتب میترایی و کتب حمورابی کتب یهودیان مثل تورات و و کتب مسیحیان مثل انجیل و کتب ایرانی مثل جزوە   فروهر و کتب اوستا است.  و بخش بزرگش کە اشارە کردیم کپی تورات و زبور است کتابهای قدیمی سە هزار سال و یا چهارهزار سال قبل از اسلام درمورددریاها زمین و آسمان خورشید و طبیعت نوشتە شدە است درکتاب اصول زیستن نوشتەی نمرود پنج هزار سال پیش دربارە گیاهان طبیعت و آسمان و زمین و هوا وخورشید و ماە و ستارەگان کە بعنوان همراهان بشر شناختە شدە است در کتب بابلی درزمامداری نمرود آمدەاست هرستارە در آسمان بەروح یک انسان وابستە است یعنی هرانسان روی زمین ێک ستارە در آسمان دارد.  بنابراین قران نمیتواند یک منبع دقیقی باشد چون همش کپی است و بعضی چیزهای  کە مربوط بەکردن سکس است مال خودنبی مسلمین میباشد

اینها مردم راخر میکنند ازراه دین وسوارعقل ملت میشوند. روزی فتوایی دروغین دربارە وعدی چیزی بنام بهشت و دوزخ کە وجود خارجی ندارند بە ملتی نادان و نفهم میدهند کە عقلشان سپاردە اند بە این روبا صفتهای عمامە بەسر.  روزی میگویند کمتربخورید برای این چرندیات روایاتی تخیلی فریبندە دست و پا میکنند و روزی دیگر کە بتوانند ملت را احمق کنند فقرر ایجاد میکنند تا ملت بەعلت فشار اقتصادی و نداری توان فکرکردن را نداشتە باشند این ملاها ازاموالی کە مال ملت است اندکی بعنوان ساندیس و یک تکە نان بە گرسنگان بدهند وخودرا آدم خوبە نشاند بدهند،  معلوم است رژیم از تئوریهای   فریدریش نیچە استفادە میکند برای نابودی ملت و  کە در آن نوشتە اگر ملت را در فقر نگهدارید ملت افسردە و پژمردە میشوند و دیگر توان فکرکردن را ندارند ،  دقیقا رژیم ایران درطول چند سالی است ازاین تئوری علیە مردم ایران استفادە میکند. چند روز پیش بایکی ازدوستانم حرف میزدم گفتم مطالعە میکنید درجواب گفت در ایران امروز بەدلایل فقر تورم گرانی و بیکاری ونبودن پول و فشار اقتصادی  طاقتفرسای امروزی مطالعە بە صفر رسیدە است اینقدرگرانی وتورم زیاد شدە ملت درفکر پیدا کردن یک لغمە نانند برای زن و بچەهایشان و هیچکس توان مطالعە ندارد من چندین کتابدرخانە دارم چندین سال است اصلا نمیتوانم ووقت نمیکنم نگاهشان بکنم صبح زود ازخواب بیدار میشوم در این فکرم کەشرمندە زن و بچە ام نشوم بتوانم شکم زن و بچە ام را سیر کنم   درادامە گفت هروز چند بار آرزوی مرگ میکنم هروقت بەخانە میروم بچەهایم را نگاه میکنم بە اتاقی دیگر میروم و بحال خودم و کودکانم گریە میکنم،  از صبح زود کە بیدار میشوم اینقدر باخودم و پدر ومادرم رانفرین میکنم چرا من رابدنیا آوردند کە اینطوری دروطنم زجرکش بشوم از یک سو شرمندە زن و بچەام میشوم و ازیکسو کارنیست پول نیست نان نیست حرفم بزنم گوش شنوا نیست..،، این ملاهای دزد ثروت ملت را درعراق یمن و سوریە و لبنان و فلسطین خرج میکنند درحالیکە ملت ایران خودشان محتاجند.


روایت یک شهروند از برخورد آمران به معروف در مترو «تئاتر شهر»


«به تاریخ ۱۲ بهمن ساعت شیش عصر از مترو تئاتر شهر با تذکر مدام :

خانم شالت رو سرت کن ، مگه با تو نیستم!

با لبخند از کنارشون رد شدم و به سر خیابون راضی رسیدم یکی از مرد های آمر به معروف شروع کرد با گوشیش ازم فیلم گرفتن منم با همون لبخند گوشیمو گرفتم جلوم و فکر کرد منم دارم ازش فیلم میگیرم یک زن چادری به دستم چنگ زد که گوشیمو بگیره و من مقاومت کردم و گوشی رو بهشون ندادم شروع کرد داد زدن چ چند نفر رو صدا زدن در عرض چند ثانیه چند مرد آمر به معروف دورم کردن و خواستن بهم دست بزنن که با داد و بیدادی که راه انداختم و مردم جمع شدن یه جوری رفتار کردن انگار جزو مردم هستند و طرفدار من!!

یکیشون اومد زیر گوشم گفت : دستبند بهت میزنم دستتو میشکونم!

داد زدم حق نداری به من دست بزنی و به راهم ادامه میدادم

یکیشون داد زد : بگیریدش بگیریدش

همون زن های چادری از پشت بهم حمله کردن و منو از پیاده رو پرت کردن وسط خیابون جلوی ماشین ها ، نمی‌دونم اگه راننده اون ماشین ترمز نگرفته بود الان زنده بودم یا نه

دستامو وحشیانه به عقب پیچوندن و حمله کردن سمتم و موهامو کشیدن و یقه لباسمو فشار میدادن و به بدنم چنگ میزدن و مرد آمر به معروف با دوربین اومد تو صورتم از تمام زوایا ازم فیلم گرفت و گفت : بهت دستبند میرنما

مردم جمع شده بودن و هیچکس جرئت نمی‌کرد حرفی بزنه به جز همون راننده ماشین که دستشو گذاشت رو بوق و داد زد ولش کنید...

تو تمام این مدت مقاومت میکردم و از خودم دفاع میکردم

آمران به معروف به هر طرف پرتم میکردن و یکیشون دستشو از پشت گذاشت رو کتفم و کوبیدنم به ماشین و کاملا راه خیابونم بستن ، مردم مدام بوق میزدن و میگفتن ولش کنید

پرتم کرد تو جدول و از پشت دستمو پیچوند ، هر لحظه منتظر بودم صدای شکستن استخونمو بشنوم

سعی میکردن ثابت نگهم دارن و قهقه میخندیدن وقتی دیدن حریفم نمیشن و من از اون آدمای لال و ترسو نیستم که از اینا حساب ببره و فیلمم رو گرفتن با خنده گفتن : یه مشت جنده رو ریختن تو خیابون...همینو میخواستیم ، برات پرونده قضایی درست میکنیم .

داد زدم : به شرافتم قسم یه کاری میکنم صبح که بیدار شدید اول این خبر رو بخونید ، هیچ غلطی نمی‌تونید بکنید ، پدرتونو در میارم .

مردم اومدن جلو محتویات کیفم رو که آمران به معروف ریختن کف خیابون جمع کردن و دونه دونه بهم دادن

رفتم چند قدم جلو تر تو یه کافه.....


سپهر شیرانی، فعال فضای مجازی، زیر شکنجه ماموران اطلاعات سپاه در زاهدان جان باخت.

این نوجوان ۱۸ ساله، دانشجوی بلوچ که روز سه شنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۲، بدلیل فعالیت در فضای مجازی توسط نیروهای اطلاعات سپاه در زاهدان بازداشت شده بود جان خود را از دست داد.

به نوشته سایت خبری حال‌وش، «روز ١٢ بهمن ماه، اطلاعات سپاه پاسداران زاهدان، دو روز پس از بازداشت و بی‌خبری از این دانشجو، با خانواده او تماس گرفته و گفته‌اند "فرزندتان جانش را از دست داد.»

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar