فردِ وقیح، آنقدر با وقاحت خود شما را غافلگیر میکند تا دیگر جایی تسلیم شده و بپذیرید که وقاحت صفتیست که مرز ندارد و متعجب شدن را کنار بگذارید.
نجفی یکی از مشهورترین فیگورهای وقاحت است. تصور کنید فردی که از عضو فعالِ بسیجِ بندرانزلی رسیده به عضو بیشفعالِ بسیجِ پهلوی، ( این وسط هم از جنبش سبزی و آنارشیست تا لیبرال و مارکسیست و ... تمام تپهها را آباد کرده است) با خونسردی تمام، معیارِ شناختِ امروز افراد را نسبتِ دیروزشان با جمهوری اسلامی میداند.
حالا اگر با این معیار، از آدمهایی دفاع میکرد که از چنان گذشتهای پاکاند، یک چیزی ولی برادر بسیجیِ پهلویگرا به دفاع از کارمندان زبالهدانی منوتوتیوی برخاسته که بعضا مستقیم از صدا و سیمای جمهوری نکبت اسلامی به این رسانه صادر شدهاند. صادراتی در حدی گلدرشت که سردبیر خبر امروزِ این تلوزيون، سازندهی مجموعهی روایت تاریخ ( امتدادِ روایت فتح آوینی)، مستند برای مطهری، بهشتی و اینها بوده است. جز اینهم تا دلتان بخواهد کارمندان سابقِ صدا و سیما در این زبالهدانی جمع شدهاند و دست در دست هم، همان ستایش کیش شخصیت و رعیتبودگی ذهنی و بسیجیبودگی عملی را با گذاشتن پهلوی به جای خامنهای، حفظ کردهاند.
همینها در اوج روزهای سرکوب مردم در سال ۱۴۰۱، از کفِ لندن ویدئوهای دریافتی از ایران را بدون تار کردن چهرهی معترضان پخش میکردند و مدعی میشدند: داریم شجاعت تکثیر میکنیم! که حب فقط یک قلم از تکثیر شجاعت، شهید #جواد_روحی بود که از طریق تصاویر انتشاریافته در این تلویزون شناسایی و دستگیر شد.
اینچنین است فیگورِ حزب بادی بودن، دارد روی تعفن حزب بادیهای همصنف ماله میکشد با چنان آرامشی که تو گویی کارمندانِ این زبالهدانی از دلِ مبارزات خیابانی بیرون آمدهاند و از کف ساختمان جامجم به لندن صادر نشدهاند.
شما مشابه این وقاحت را فقط در بسیجیها میبینید که از اموال عمومی ارتزاق میکنند و در تریبونهایشان فردی را در گینه بیسائو بهعنوان غارتگر اموال عمومی تقبیح میکنند.
از این منظر به اصطلاح اپوزیسیونی که از حیث ماهیت اخلاقی کپی برابر اصل جمهوری اسلامی است، فقط نامی متفاوت دارد و در نهایت دست در دست حزبالله در حال بازتولید و تقویتِ رذائل موجود است.
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar