15.9.19

بولتن برکنار شد ⚪️ مذاکره یعنی تسلیم کامل مذاکره؟



بولتن برکنار شد
⚪️  مذاکره یعنی تسلیم کامل  مذاکره؟



تاریخ : ۲۲ شهریور ۹۸

🔺 بیش‌تر تحلیل‌گران بر این عقیده هستند که شکاف و تضاد در بین جناح‌های حاکمیت به اوج خود رسیده است، و این شکاف، حول "مذاکره" با آمریکا و یا "مقاومت" می‌چرخد. به عبارتی، هسته‌ی مرکزی قدرت مذاکره را سم مهلک می‌داند، و خواهان مقاومت در مقابل آمریکا است، و جناح دولتی‌ها، برای خروج از بن‌بست موجود در کشور، مذاکره را پیشنهاد می‌کند، و می‌گوید مقاومت در این شرایط به نفع خودمان و جامعه نیست.


🔺 تا این لحظه، گزاره‌ی مشخصی دیده نشده که هسته مرکزی قدرت در ایران موافق مذاکره با آمریکا باشد، و اگر یک باره آقای حسن روحانی بخواهد دست به دیدار با ترامپ بدون مجوز رهبری بزند، یک خودکشی سیاسی را برای خود رقم می‌زند، و جناب روحانی از این گونه ناپرهیزی‌ها نخواهد کرد! و اگر مجوز داده شده، این پرسش به وجود می‌آید که: چرا جناح موسوم به اصولگرا ساکت است؟

🔺 بولتن یک تابلو و ویترین جنگ‌افروز بود، اما بحث جنگ و تعیین سیاست‌های جهانی آمریکا معمولا در اتاق‌فکرهای خاصی تدوین می‌شود. مثلا نهاد کمیسیون سه جانبه در آمریکا در زمان ریاست جمهوری کلینتون توصیه نمود که باید صدام ساقط شود، و این کمیسیون، متشکل از نخبگان دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان است! و مصوبه ساقط کردن صدام در دوره بوش پسر اجرایی شد. اما جمهوری اسلامی اگر فرصت‌سوزی نکند، حداقل با این بهانه اخراج بولتون، باید باب مذاکرات را فورا استارت بزند، و تصور نکند سیاست خارجی ترامپ را مدیریت می‌کند!! و دیده شد که، همزمان با رفتن بولتن، تحریم‌های جدیدی علیه حکومت و نیروهای وابسته به آن در منطقه اضافه شد، و اگر نظام تابوی مذاکره را کنار نزند، اوضاع باز هم خراب‌تر می‌شود.


⭐️ دام دیپلماتیک ترامپ

🔺 در واقع ترامپ انتخابِ بین مذاکره و جنگ را در زمین حاکمیت ایران قرار داده است، و حاکمیت تصور نکند که یک بحران و نیاز بزرگ در دولت ترامپ شکل گرفته که حتما به مذاکرات با ایران احتیاج دارد! ممکن است بحران مقطعی در درون دولت آمریکا نیاز به مذاکره را در این چند هفته تشدید کرده، اما اگر راهبردی‌تر نگاه کنیم، ترامپ انتخاب جنگ و صلح یا مقاومت یا مذاکره را از نظر راهبردی به عهده حاکمیت ایران گذاشته شده است. در واقع ترامپ می‌خواهد به مذاکره‌کنندگان اروپایی و حتی دموکرات‌های امریکایی نشان دهد که او اهل مذاکره است، و این ایران است که باید انتخاب کند، و خودداری مذاکره از سوی ایران، زمینه را برای اعمال فشارهای تمام‌کننده بر علیه ایران را در دوره دوم برای ترامپ تسهیل می‌کند.

🔺 آیا در این یکی و دو ماه، و با کنار رفتن جان بولتن، قطب‌بندی خاصی در درون کمپ جمهوری‌خواهان تغییرکرده؟ کدام توازن قوا در کمپ نئوکان‌های آمریکایی به هم خورده است؟ پس مذاکرات فشرده با طالبان و دیدار طالبان و اشرف غنی با ترامپ، یک روز قبل خود ترامپ گفت مذاکرات با طالبان مُرد! و تمام شده است، اما چرخش‌های استراتژیک در سیاست‌های کشوری مانند آمریکا ‌آنی نیست، اما به لحاظ تاکتیکی کنار رفتن بولتن زمینه خوبی است که آقای روحانی برود در سازمان ملل با ترامپ دیدار کند، و فشار معطوف به مذاکره را، که با رفتن بولتن تاحدی در دولت آمریکا بوجود آمده، تبدیل به فشار معطوف به تحریم حداکثری و رویارویی نظامی نکشاند! اما تا این لحظه خبری از عزم جمهوری اسلامی برای مذاکره با ترامپ رخ نداده، و البته ترامپ هم حتی اگر به دیدار با روحانی بیاید، و مذاکرات هم صورت گیرد، باید انتظار داشت هر آن ترامپ جاخالی دهد! تا رقیب را گیج کند، و امتیازات بیش‌تری را طلب نماید. قدرت ترامپ رو به افول نیست، و فعلا به عنوان نماینده ناسیونالیست‌ترین، و راست‌ترین بخش سرمایه‌داری آمریکا سکاندار قدرت است.

🔺 در باب سیستم تصمیم‌سازی در آمریکا باید گفت که این تصمیم‌سازی قائم به شخص نیست، در امریکا، در کنار موسساتی که طرح‌های استراتژیک را پژوهش و به دولت‌ها ارائه می‌دهند، سازمان سیا، شورای امنیت ملی، وزارت امور خارجه، و وزارت خزانه‌داری و دفاع نیز، در تصمیم‌سازی نقشی اساسی و تعیین‌کننده دارند. بولتن خود استراتژیست نبوده، اما مجری خوبی برای سرمایه‌داری بخش نظامی آمریکا در برخی اقدامات بوده، و جانشین بولتن یحتمل کمتر از او تندرو نخواهد بود، اما نسبت به بولتن با ترامپ هماهنگ‌تر خواهد بود. برای نئوکان‌ها، تنش و تهدید، و در نهایت جنگ، یک بیزنس بسیار سودآور است، و نیز در آرایش ژئوپلتیک منطقه‌ای به نفع هژمونی آمریکا است، و البته این بیزنس اگر به سایر جناح‌های سرمایه‌داری صدمه هژمونیک بزند، بحران فراگیری ایجاد می‌کند.

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar