عدم امنیت خانواده آرمیتا گراوند تحت کنترل نهادهای مزدور خامنهای
یک منبع آگاه نزدیک به خانواده آرمیتا گراوند میگوید: اعضای این خانواده و فامیل حتی در خانه خودشان نیز احساس امنیت نمیکنند و میترسند در خانهاشان دستگاه شنود یا حتی دوربین کار گذاشته باشند.
بر اساس گزارش کانال تلگرامی دادبان، اخبار منتشرشده درباره آخرین وضعیت آرمیتا متفاوت است و حتی متناقض.
از سویی بعضی از منابع آگاه به رسانههای فارسیزبان خارج از کشور گفتهاند که خانواده آرمیتا در حال آمادهشدن برای مراسم خاکسپاری او هستند و حتی به آنها اجازه داده نشده است که پیکر او در تهران به آغوش خاک داده شود و تحت فشار هستند تا پیکر آرمیتا به جعفرآباد کرمانشاه منتقل شود.
از سویی دیگر روز گذشته همزمان رادیو فردا در خبری به نقل از نزدیکان آرمیتا نوشتند که مرگ مغزی او رد شده است.
به هر روی انتشار این اخبار ضد و نقیض نشان از فشار بالای حکومت بر خانواده آرمیتا گراوند دارد و عدم اجازه آنها برای اطلاعرسانی درباره وضعیت فرزندشان.
دختری که صبح روز نهم مهرماه ماه در ایستگاه مترو شهدا توسط یکی از مأموران حجاب به دلیل نداشتن مقنعه هل داده شد و در اثر برخورد سرش با جسمی سخت به کما رفت.
از سویی دیگر خبرگزاریهای داخل ایران در درحالی خبر از قطعیشدن مرگ مغزی آرمیتا میدهند که هنوز پای هیچ خبرنگاری به اتاق آرمیتا در بیمارستان باز نشده است.
سوالات اساسی زیادی بیپاسخ مانده است. سوالاتی مانند اینکه:
چرا پلیس و مقامات اطلاعاتی و امنیتی نظام از انتشار تصاویر کامل ماجرا به ویژه تصاویر دوربینهای داخلی واگن مترو خودداری میکنند؟
چرا اجازه حضور خبرنگاران در بیمارستان فجر و گزارش وضعیت آرمیتا داده نمیشود؟ مهمتر اینکه چرا مریم لطفی بازداشت شد و چرا خبرنگاران اجازه صحبت با دوستان همراه آرمیتا را ندارند؟
چرا در شرایطی که قانونا دادستانی موظف به ورود به پرونده به اتهام «ضرب و جرح عمدی» است، هنوز هیچ پروندهای در این زمینه تشکیل نشده است؟
این سوالات به روشنی نشان میدهد آنچه در واقعیت اتفاق افتاده با روایت حاکمیت تفاوت اساسی دارد و تلاش حاکمیت نیز مشخصا در راستای تحریف واقعیت و جلوگیری از روشن شدن حقیقت است.
فشار نهادهای مزدور خامنهای به خانواده آرمیتا گراوند درباره محل خاکسپاری
بر اساس گزارش کانال تلگرامی "آموزشکده توانا" طبق اطلاعات دریافتی از یک منبع موثق، شب یکشنبه سیام مهر ماه، ساعت هفت شب دستگاههایی را که قریب به دو هفته بطور نمایشی به بدن آرمیتا وصل بودند را قطع کردند و پیکر او را به سردخانه بیمارستان منتقل کردند.
در برگ فوت بیمارستان، علت فوت: «مرگ مغزی» نوشته شده است.
همان شب به خانواده آرمیتا، خبر درگذشت دخترشان را دادند و به آنها گفتند که برای مراسم خاکسپاری اماده باشید.
نهادهای امنیتی اصرار دارند که پیکر آرمیتا باید در روستایی در استان کرمانشاه یا لرستان دفن شود و این یک دستور حکومتی است.
مادر آرمیتا به شدت با این موضوع مخالفت کرده و گفته ما ساکن تهران هستیم و میخواهیم دخترمان در تهران بهشت زهرا یا حداقل اطراف تهران یا حتی ورامین دفن شود.
به احتمال زیاد طی چند روز آینده اجازه خاکسپاری و تشییع آرمیتا را با حضور تعداد محدود افراد در یک روستا در استان کرمانشاه را میدهند.
برخی منابع رسانههای فارسیزبان خارج از کشور، از روستای جعفرآباد کرمانشاه به عنوان محل احتمالی خاکسپاری آرمیتا گراوند نام بردهاند.
پیش از این حدود دو هفته پیش آموزشکده توانا به نقل از منبعی موثق، از مرگ مغزی آرمیتا خبر داده بود.
مطابق اطلاعات دریافتی، در روز واقعه بلافاصله پس از انتقال ارمیتا به بیمارستان، اول از همه با مدیر مدرسهاش تماس گرفتند و با او صحبت کردند، بعد شبانه با آن دو دوست و همراه ارمیتا تماس گرفتند و در دفتر اطلاعات، مدیر و آن دو دختر و خانوادههای آنها را هشت ساعت از شب تا صبح توجیه (بخوانید تهدید) میکنند تا روایت حکومت را بازگو کنند.
آن دو دانشآموز پس از آن یک هفته به مدرسه نرفتند و بعد هم که به مدرسه رفتند وقتی از آنها سؤال میشد، کلیشهوار جملات دیکته شده حکومت را تکرار میکردند.
در جریان آرمیتا، جمهوری اسلامی با استفاده از تجربههای قبلی خود، کارزار بزرگی برای کنترل اخبار و افکار عمومی راه انداخت.
انتقال آرمیتا به بیمارستان نظامی، تهدید خانواده و همکلاسیهای آرمیتا در خصوص انتشار تصاویر و اخبار او، تهدید کادر درمان، ممانعت از حضور خبرنگاران، انتشار قطرهچکانی خبرها، تحریف واقعیت از طریق مصاحبه اجباری و ساخت ویدیوهایی که همه واقعیت را نشان نمیداد، تهدید رسانهها و ... همه این کارها را انجام دادند تا زهر خبر را بگیرند و جامعه را کرخت کنند. اما جنایت مشمول گذر زمان نمیشود.
اخرین گزارش از وضعیت آرمیتا گراوند
«دیشب یکشنبه ۳۰ مهر ماه ۱۴۰۲، ساعت ۷ شب دستگاههایی را که قریب به دو هفته بطور نمایشی به بدن آرمیتا وصل بودند را قطع کردند و پیکر او را به سردخانه بیمارستان منتقل کردند.
در برگ فوت بیمارستان، علت فوت: «مرگ مغزی» نوشته شده است.
دیشب به خانواده آرمیتا، خبر درگذشت دخترشان را دادند و به آنها گفتند که برای مراسم خاکسپاری اماده باشید.
نهادهای امنیتی اصرار دارند که پیکر آرمیتا باید در روستایی در استان کرمانشاه یا لرستان دفن شود و این یک دستور حکومتی است.
مادر ارمیتا به شدت با این موضوع مخالفت کرده و گفته ما ساکن تهرانیم و میخواهیم دخترمان در تهران بهشت زهرا یا حداقل اطراف تهران یا حتی ورامین دفن شود.
به احتمال زیاد طی چند روز آینده اجازه خاکسپاری و تشییع آرمیتا را با حضور تعداد محدود افراد در یک روستا در استان کرمانشاه را میدهند.»
علاوه بر این خبر، منابع ایران اینترنشنال از روستای جعفرآباد کرمانشاه به عنوان محل احتمالی خاکسپاری آرمیتا گراوند نام بردهاند.
پیش از این حدود دو هفته پیش آموزشکده توانا به نقل از منبعی موثق، از مرگ مغزی آرمیتا خبر داده بود.
مطابق اطلاعات دریافتی، «در روز واقعه بلافاصله پس از انتقال ارمیتا به بیمارستان، اول از همه با مدیر مدرسهاش تماس گرفتند و با او صحبت کردند، بعد شبانه با آن دو دوست و همراه ارمیتا تماس گرفتند و در دفتر اطلاعات، مدیر و آن دو دختر و خانوادههای آنها را ۸ ساعت از شب تا صبح توجیه (بخوانید تهدید) میکنند تا روایت حکومت را بازگو کنند.
آن دو دانشآموز پس از آن یک هفته به مدرسه نرفتند و بعد هم که به مدرسه رفتند وقتی از آنها سؤال میشد، کلیشهوار جملات دیکته شده حکومت را تکرار میکردند.»
در جریان آرمیتا، جمهوری اسلامی با استفاده از تجربههای قبلی خود، کارزار بزرگی برای کنترل اخبار و افکار عمومی راه انداخت.
انتقال آرمیتا به بیمارستان تظامی، تهدید خانواده و همکلاسیهای آرمیتا در خصوص انتشار تصاویر و اخبار او، تهدید کادر درمان، ممانعت از حضور خبرنگاران، انتشار قطرهچکانی خبرها، تحریف واقعیت از طریق مصاحبه اجباری و ساخت ویدیوهایی که همه واقعیت را نشان نمیداد، تهدید رسانهها و ... همه این کارها را انجام دادند تا زهر خبر را بگیرند و جامعه را کرخت کنند. اما جنایت مشمول گذر زمان نمیشود.
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar